logo03

«پیش‌بینی آینده»؛ شش پیش‌گویی اسرار‌آمیز از «دفتر پیشگویی‌» بریتانیا

تاسیس «دفتر پیش‌گویی» در سال ۱۹۶۷ برای گرد‌آوری پیش‌بینی‌های مردم از فاجعه‌های آینده یکی از عجیب‌ترین ماجرا‌ها در تاریخ روان‌شناسی بریتانیاست

دنیای پردازش آنلاین: دکتر «جان بارکر»، بنیانگذار دفتر پیش‌گویی در طول ۱۸ ماه توانست گزارش‌هایی از صد‌ها مورد پیشگویی جمع‌آوری کند. «سام نایت»، نویسنده و خبرنگار نیویورک‌تایمز این ماجرا را دستمایه‌ی نگارش کتاب پر‌فروش خود کرد که چندین پیشگویی اسرار‌آمیز آن  به حقیقت پیوسته است.

در ادامه چند مورد از عجیب‌و‌غریب‌ترین پیشگویی‌های این کتاب را بخوانید:

۱. فاجعه دهکده ابرفان

فاجعه ابرفان در اکتبر ۱۹۶۶ در دهکده معدنی ابرفان ولز روی داد و در نتیجه آن بیش از ۱۰۰ کودک کشته شدند

شروع کار دفتر پیشگویی با فاجعه‌ی ابرفان در ماه اکتبر ۱۹۶۶ شروع شد. فاجعه‌ای که در آن بهمنی از ضایعات معدن زغال‌سنگ در دامنه‌ی کوه لغزید و مدرسه و چند خانه‌ی این روستا را مدفون کرد. ۱۴۴ نفر در این فاجعه جان خود را از دست دادند که بیشتر آنها کودک بودند.  جان بارکر، روانپزشک، که در زمینه‌ی کتابش با موضوع ترس و هراس تا حد مرگ تحقیق می‌کرد برای بررسی  و تحقیق به ابرفان در ولز بریتانیا سفر کرد.

احساس و دریافت مستقل و غیر‌متعارف او با شنیدن نکات و گزارش‌هایی از این فاجعه به موضوع دیگری معطوف شد. یکی از نمونه‌های هول‌انگیز ماجرای «اریل می‌ جونز» بود. کشیش دهکده آن را «ماجرای باور‌نکردنی دختر ده‌ساله» می‌نامد و می‌گوید روز قبل از فاجعه، اریل به مادرش می‌گوید:

«مامان دیشب خواب دیدم رفتم مدرسه و مدرسه دیگر نبود. یک چیز سیاهی آمده بود و مدرسه را پوشانده بود»

۲. پیش‌بینی شوم دونالد کمبل

لاشه‌ی هواپیمای بلو‌برد در سال ۲۰۰۱ از آب‌های کونیستون بیرون کشیده شد

بارکر تلاش کرد تا پیش‌بینی‌های بیشتری درباره‌ی ابرفان بیابد و در نتیجه از یکی از آشنایانش پیتر فیرلی، سردبیر بخش علمی روزنامه ایونینگ استاندارد لندن خواست تا درخواست او را منتشر کند. از۷۶ پاسخی که دریافت کرد در آن میان «الن هنشر»، کارمند اداره‌ی پست و «لورنا میدلتون»، معلم موسیقی هر دو چندین پیشگویی حقیقی داشتند که برای دفتر پیشگویی اهمیت داشت. ایجاد دفتر پیشگویی نقطه‌ی اوج  تلاش و علاقه‌ی بارکر برای گسترش تحقیقاتش در زمینه‌ی پیش‌بینی و پیش‌آگاهی بود.

روزی که روزنامه‌ی ایونینگ استاندارد خبر آغاز به کار دفتر پیشگویی را منتشر کرد، «دونالد کمبل»، رکورددار جهانی سرعت بر زمین و آب در تلاش بود تا رکورد تازه‌ای بر عرصه‌های آبی رقم بزند. شب قبل از آن کمبل تا دیروقت ورق بازی کرده بود. ابتدا آس پیک آورده بود و به دنبال آن بی‌بی آمده بود. او برای دوستی تعریف کرده بود که ماری یکم ملکه‌ی اسکاتلند هم پیش از آنکه در سال ۱۵۸۷ گردن زده شود چنین ورق‌هایی آورده بود.

کمبل به دوستش گفته است:

«احساس پیش‌آگاهی و نگرانی عجیبی دارم. فکر می‌کنم این بار کارم تمام است. چندین روز است که این احساس را دارم»

روز بعد بلو‌برد، قایق پر‌سرعت کمبل بر سطح آب‌های کونیسون معلق می‌زند و غرق می‌شود. این اتفاق باعث مرگ کمبل می‌شود که پیکرش را در سال ۲۰۰۱ می‌توانند از آب بیرون بکشند.

۳. فاجعه سال ۱۹۶۷ در فرودگاه نیکوزیا

هر‌چند مرگ دونالد کمبل هم‌زمان با تأسیس دفتر پیشگویی بود اما رویداد‌های دیگری باعث اعتبار بیشتر آن شد. ۲۱ مارس ۱۹۶۷، الن هنشر با بارکر تماس گرفت تا درباره‌ی شهودی که از  سقوط هواپیمایی داشته است بگوید. او گفت هواپیمایی حامل سرنشین به ‌زودی پس از بلند شدن  بر فراز کوه‌ها دچار مشکل می‌شود و ارتباط رادیویی خود را از دست می‌دهد. او پیش‌بینی کرده بود ۱۲۴ نفر در این حادثه کشته می‌شوند.

یک ماه بعد، هواپیمای جت مسافر‌بری با ۱۳۰ مسافر تلاش می‌کند در میان توفان در فرودگاه نیکوزیای قبرس فرود بیاید. اولین تلاش ناموفق است. در دومین تلاش هواپیما بر روی یکی از بال‌هایش می‌غلتد و در کنار تپه‌ای سرنگون  و قطعه‌قطعه می‌شود و آتش می‌گیرد. آمار کشته‌شدگان این فاجعه هوایی که ششمین فاجعه بزرگ در تاریخ هوانوردی تا آن زمان بوده است، ۱۲۶ نفر اعلام می‌شود.

۴. فاجعه فضا‌پیمای سایوز ۱

یک ماه پس از آن پیشگویی «لورنا میدلتون» باعث حیرت علاقمندان دفتر پیشگویی شد. ۲۳ آوریل سال ۱۹۶۷، میدلتون پیشگویی درباره‌ی فضانوردی در راه کره‌ی ماه ارسال کرد. او نوشته بود:

«این سفر به فاجعه‌ی غم‌انگیزی می‌انجامد»

فضانوردی که او در حس شهودی خود دیده بود سنگ شده بود و میدلتون نقاشی فضانوردی که در کپسول فضایی خود را جمع کرده است نشان داد. هم‌زمان با ارسال این پیام میدلتون به دفتر پیشگویی‌ها، «ولادیمیر میخائیلوویچ کاماروف»، فضانورد روسی برای دوازدهمین گردش به دور زمین در فضا‌پیمای سایوز ۱ بود.

او باید در جریان گردش به دور زمین همان روز به سایوز دوم می‌پیوست و دو فضا‌نورد باید از یک سفینه به سفینه‌ی دیگر منتقل می‌شدند و هر دو کپسول به زمین باز‌می‌گشت. چنین اقدامی برای اولین بار انجام می‌شد و پیش از آن اطلاعات کمی درباره‌ی جزئیات این اقدام منتشر شده بود.

نگرانی‌های بسیاری درباره‌ی این مأموریت وجود داشت و از همان ابتدای کار مشکلاتی آشکار شد. پرتاب سایوز ۲ منتفی شد و به کاماروف اطلاع دادند که هیچ اقدامی نکند و آماده‌ی بازگشت به زمین شود. در دو تلاش ناموفق کاماروف موتور‌ها به‌کار نیفتادند و فضا‌پیما دوباره به مدار بازگشت. کاماروف برای سومین بار تلاش کرد اما این بار چتر‌های فضا‌پیما مشکل پیدا کرد. سایوز جایی در جنوب روسیه در نزدیکی مرز قزاقستان سقوط کرد. بقایای فضا‌پیما آتش گرفت و کاماروف داخل آن سوخت.

۵. حادثه قطار ایستگاه هیتر گرین

پیشگویی مهم دیگر که به دفتر پیشگویی‌ها رسید تلاش مشترک میدلتون و هنشر بود. ۱۱ اکتبر سال ۱۹۶۷، بارکر تماس و هشداری از هنشر دریافت کرد مبنی بر تصادف قطار در خط اصلی  که باعث کشته شدن تعداد زیادی از مردم خواهد شد. پس از آن اول نوامبر، میدلتون هم برای بارکر نوشت که احساس افسردگی شدیدی می‌کند و حس شهودی به او می‌گوید حادثه‌ای رخ خواهد داد

«شاید در خط آهن یا ایستگاه رخ دهد، در جایی که جمعیتی از مردم در ایستگاه منتظرند و واژه‌ی چرینگ کراس به چشم می‌خورد»

یک ماه پس از هشدار میدلتون، قطار تندروی میان هِیستینگز و چرینگ کراس بین دو ایستگاه محلی بود. یکی از قطار‌ها از خط خارج می‌شود و چهار واگن آن واژگون می‌شود. مردم به این‌طرف و آن‌طرف پرتاب می‌شوند و دو قطار از پهلو به هم می‌خورند و شیشه تمام پنجره‌های هر دو قطار خرد می‌شود.

در هنگام این تصادف الن هنشر سر کار خود در اداره پست بود. ناگهان دچار سردرد شدیدی می‌شود و به درمانگاه می‌رود. در ساعت ۱۰.۱۵ شب او در یادداشتی می‌نویسد که فکر می‌کند تصادف قطار اتفاق افتاده است و این اتفاق یک ساعت پیش بوده است. قطار‌ها ساعت ۹.۱۶  از خط خارج شده بودند.

۶. ترور رابرت کندی

رابرت کندی پس از ترور در ۶ ژوئن ۱۹۶۸

بسیاری از پیشگویی‌هایی که بارکر دریافت می‌کرد درباره‌ی اتفاقات بودند نه افراد. دو مورد مهم استثنا  یکی هشدار هنشر به بارکر درباره‌ی خطری که زندگی او را تهدید می‌کند و احساس شهودی قوی میدلتون درباره‌ی «رابرت کندی» بود. او می‌گفت برادر رییس‌جمهور ترور‌شده، «جان ‌اف ‌کندی» هم به قتل خواهد رسید.

رابرت کندی با توجه به آنچه بر سر برادرش آمده بود و تهدید‌های گوناگونی که در جریان مبارزات انتخاباتی  برای نامزدی جناح دموکرات در سال ۱۹۶۸ دریافت کرده بود چنین پیشگویی چندان دور از انتظار نبود. با این حال صراحت پیشگویی میدلتون قابل‌توجه بود. ۱۱ مارس او برای بارکر نوشت و در مورد ترور هشدار داد. چهار روز بعد دوباره نوشت

«واژه‌ی ترور ادامه دارد نمی‌توانم آن را از رابرت کندی جدا کنم. شاید تاریخ است که تکرار می‌شود»

میدلتون هشدار‌های خود درباره‌ی کندی را در ماه آوریل هم ادامه داد و ۴ ژوئن او سه بار به دفتر پیشگویی‌ها تلفن زد و هشدار داد که قتل حتمی و نزدیک است.  کندی با شلیکی به سرش کمی پس از نیمه‌شب (به وقت منطقه زمانی اقیانوس آرام)  ۶ ژوئن در لس‌آنجلس به  قتل رسید. جان بارکر هم کمی بعد در همان سال درگذشت و با مرگ او دفتر پیشگویی‌ها هم بسته شد.

منبع: BBC

 

مطالب جدید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *