پروفسور کارو لوکاس قوکاسیان نه تنها به عنوان دانشمند و مهندس، بلکه به عنوان فردی که الهام بخش دانشجویان، همکاران و دوستانش است، در یادها باقی میماند. کارو لوکاس، دانشمند برجسته ایرانی ارمنیتبار، از پژوهشگران بهنام سیستمهای هوشمند در ایران بود
دنیای پردازش آنلاین: پروفسور کارو لوکاس قوکاسیان نه تنها به عنوان دانشمند و مهندس، بلکه به عنوان فردی که الهام بخش دانشجویان، همکاران و دوستانش است، در یادها باقی میماند. کارو لوکاس، دانشمند برجسته ایرانی ارمنیتبار، از پژوهشگران بهنام سیستمهای هوشمند در ایران بود
کارو ۱۴ شهریور ۱۳۲۸ در شهر اصفهان و در یکی از سفرهای تابستانی خانوادهاش به این شهر زیبا و تاریخی به دنیا آمد. او در تهران بزرگ شد و پس از کسب تحصیلات ابتدایی و متوسطه در مدارس ارامنه ی تهران وارد دانشگاه تهران شده و مدرک لیسانس و فوق لیسانس خویش را در رشته ی مهندسی برق و کامپیوتر، از این دانشگاه کسب نمود.
وی سپس عازم امریکا گردید و موفق به کسب درجه ی دکتری در رشته ی مهندسی برق و کامپیوتر از دانشگاه برکلی کالیفرنیا گردید.
وی مدرک کارشناسی ارشد مهندسی برق را از دانشگاه تهران (۱۹۷۳ میلادی) و در سال ۱۹۷۶ میلادی مدرک دکترای خود را از گروه مهندسی برق و علوم کامپیوتر دانشگاه برکلی با گرایش مهندسی کنترل دریافت کرد.
او سالها استاد دانشکده فنی دانشگاه تهران و دورهای هم رییس گروه برق این دانشکده بود و مرکز «کنترل و پردازش هوشمند» را در این دانشگاه بنیان گذاشت.
کارشناسی ارشد پیوسته ی مهندسی برق از دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۲، دکترای تخصصی در مهندسی برق و علوم کامپیوتر از دانشگاه کالیفرنیا در سال ۱۳۵۵. استاد دانشگاه تهران از سال ۱۳۵۵ خورشیدی (۱۹۷۶ میلادی) تا سال ۱۳۶۵ خورشیدی (۱۹۸۶ میلادی) سوابق تحصیلات عالی وی را تشکیل می دهد.
پروفسور لوکاس در تحصیل فردی بسیار با استعداد بود و بسیاری از معلمان و دوستانش از وی به عنوان فردی نابغه یاد میکنند.
در توصیه نامه استاد کارو در دانشگاه تهران به دانشگاه برکلی چنین نوشته شده است: اگر «کارو» را در دانشگاه خود قبول نکنید، دیوانهاید!
در سال ۱۳۵۵، پروفسور لوکاس که استادیار (UCLA) بود و زمانی که بازگشت به ایران برای دنبال کردن کار دانشگاهی، برای بسیاری از دانشمندان جوان با استعدادی نظیر او تصمیم سادهای نبود، به گروه مهندسی برق و کامپیوتر دانشکده فنی دانشگاه تهران پیوست.
او به سرعت چهره برجسته دانشگاهی و به تدریج به یکی از چهرههای شاخص دانشگاه تبدیل شد. لوکاس در تمام طول مدت فعالیت علمی خود در دانشگاه تهران، در سمتهای مختلفی نظیر ریاست گروه برق و کامپیوتر (۱۳۶۴-۱۳۶۷) خدمت میکرد.
پروفسور لوکاس همواره به همکاریهای بینالمللی علاقه زیادی داشت و در مراکز علمی مختلفی محقق مدعو بوده است:
استادیار در گروههای مهندسی برق و مهندسی مکانیک و صنایع دانشگاه گاریونیا، بنقازی، لیبی (۱۳۶۳-۱۳۶۴)؛ استادیار مدعو دانشگاه برکلی کالیفرنیا، امریکا (۱۳۶۷-۱۳۶۸)؛ استادیار مدعو، گروه مهندسی صنایع دانشگاه تورنتو، کانادا (تابستان ۱۳۶۸ و تابستان ۱۳۶۹)؛ استادیار مدعو، مؤسسه ریاضیات کاربردی، مؤسسه علوم چین، بژینگ، چین (تابستان ۱۳۷۰)؛ استادیار مدعو، مؤسسه تکنولوژی برق هاربین، چین (تابستان ۱۳۷۱)؛ عضو وابسته مرکز بینالمللی مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی، تریست، ایتالیا (شهریور ۱۳۷۱)؛ استاد مدعو، مؤسسه فیزیک ایروان، ارمنستان (تابستان ۱۳۷۶)، محقق مدعو، مؤسسه پردازش داده و الکترونیک، فورشانگزنتروم کارلروش، آلمان (تابستان ۱۳۸۳)، سخنران در مدرسه زمستانی، دانشگاه پیشرفت پرسنل، برنامه تربیت مدرس دانشگاه جورج-آگوست گوتینگن، آلمان (دی ۱۳۸۶)؛ پروفسور مدعو، دانشگاه امریکایی ارمنستان، ایروان، ارمنستان (تابستان ۱۳۸۶). پروفسور لوکاس تمام فعالیت خود را به تحقیق اختصاص داده بودند.
وی سخنرانیهای خود را به صورت کارگاه در راستای تحقیقات علمی در زمینههای مورد علاقه خود ارایه میداد و معمولاً اولین جلسه سخنرانی ترم خود را با بیان این نکته آغاز میکرد که هدف از کلاس انتقال اطلاعات نیست، بلکه انجام تحقیقی مشترک است.
در انتهای دهه ۶۰ و پس از انقلاب اسلامی، گروههای تحصیلات تکمیلی به خصوص در سطح دکتری، بسیار اندک بودند و اعضای هیأت علمی در امکان انجام کار مطلوب و باکیفیت در دانشگاههای ایران تردید داشتند.
در چنین زمانی، پروفسور لوکاس همچنان به دانشجویانش میآموخت که به جای مطالعه جزوات درسی، کتابهای درسی و در مرحله بعد به جای مطالعه کتب درسی، مقالات علمی را مطالعه کنند و در نهایت بر قدرت تحلیل خود و تفکر انتقادی تکیه کنند.
لذا جای تعجب نیست که بسیاری از دانشجویان، سخنرانیهای دکتر لوکاس را نقطه عطفی در کار علمی خود میدانند و همچنین جای تعجب نیست که سخنرانیهای ایشان، در هر موضوعی، نزدیک به صد دانشجوی تحصیلات تکمیلی را به خود جذب میکرد که این رقم چندین برابر متوسط تعداد دانشجویان هر کلاس در مقطع تحصیلات تکمیلی است.
پروفسور لوکاس پژوهشهاى خود را در علوم و مهندسى سیستم آغاز کرد، اما در خلال دههى هشتاد به تدریج تمرکز پژوهشهاى خود را به سمت سیستمهاى هوشمند انتقال داد. او جزو نخستین پژوهشگران بینالمللى بود که ارتباط میان شبکههاى عصبى، منطق فازى و الگوریتمهاى ژنتیک را محقق کردند.
به عنوان یک نتیجه، او یک برنامهى پژوهش همهجانبه را در این حوزهها آغاز کرد که شامل تدریس درسهاى پیشرفتهى مرتبط (مانند حسابگرى زیستى) بود.
در آن زمان (1992) یک درس با این عنوان و محتوا حتی در دانشگاههاى بینالمللى مشهور نیز بسیار نادر بود و احتمالاً این شروع زودهنگام موجب موفقیتهاى فراوان وى در این رشته شده است.
در واقع، پروفسور لوکاس توانایى کمیابى در پیشبینى مسیرهاى پژوهشى پرثمر در آینده داشت. به عنوان یک رهبر واقعى، او از نظر دید، جلوتر از زمان خود بود.
پروفسور لوکاس در خلال دههى نود و اوایل قرن بیست و یکم، یک بعد جدید به فعالیتهایش اضافه کرد: «پژوهش در سیستمهاى پیشبینى هوشمند در ایران».
او در فرایند تأسیس مجدد (IEEE) واحد ایران پس از انقلاب نقش بسیار داشت و به عنوان رییس آن از 1990 تا 1992 خدمت کرد.
وى همچنین به عنوان مشاور معاون وزیر فرهنگ و آموزش عالی ایران (1995 تا 1998)، در تاسیس مراکز متعدد پژوهشی مرتبط با سیستمهای هوشمند در ایران مؤثر بود. به طور خاص، او پژوهشکدهى سیستمهاى هوشمند را در پژوهشگاه دانشهاى بنیادى (IPM)، تهران، ایران، بنا نهاد (که امروز پژوهشکدهى علوم شناختى نامیده مىشود) و به عنوان رییس آن از 1994 تا 1998 خدمت نمود.
عضویت درکمیتهاىکه «قطبهاى علمى» را در دانشگاههاى ایران شناسایى، برنامهریزى و پشتیبانى مىکرد و تاسیس قطب علمى کنترل و پردازش هوشمند در دانشگاه تهران نیز از جمله سوابق وی محسوب می شد (2001 تا 2005). پروفسور لوکاس، به توسعه و پشتیبانى گفت وگو و همکارى میان پژوهشگران اعتقاد داشت و یکی از برجستگىهاى شخصیت او، کمک به کنفرانسهاى محلى، ملى و بینالمللى بود.
وی نخستین کنفرانس بینالمللى سیستمهاى کنترل را پس از انقلاب در 1990 راهاندازى کرد و در تاسیس کنفرانسهاى متعدد دیگر شامل کنفرانس سیستمهاى هوشمند ایران، کنفرانس سیستمهاى فازى ایران و کارگاه شبکههاى عصبى ایران ـ ارمنستان، نقش محورى بازى کرد.
به عنوان یک مدرس کاریزماتیک و به عنوان یک نماد براى پژوهش در سیستمهاى هوشمند در ایران، او در پذیرش دعوتها براى ارایهى سخنرانى در دورترین نقاط کشور، در گردهمایىهاى محلى و دانشگاههاى کوچک آماده بود.
یکى از مهمترین ویژگىهاى رویکرد علمى پروفسور لوکاس، توانایى فوقالعادهى وى در تحلیل تقریباً همه چیز در یک سطح سیستمى انتزاعى و رفت و برگشت بین مدل و واقعیت بود.
او به طور موفق «طراحى سیستمها» را نه تنها براى دانشجویان مهندسى برق و کامپیوتر، بلکه دانشجویان مدیریت، زیستشناسی، ژئوفیزیک، مهندسى صنایع، اقتصاد، و حتى هنر تدریس مىکرد. پروفسور لوکاس در واقع یک دانشمند میانرشتهاى بود.
درگذشت
با این که ابتدا دلیل مرگ آقای لوکاس سرطان روده بزرگ عنوان شده بود، اما همسر وی در مراسم تشییع جنازه اش که از مقابل دانشگاه تهران برگزار شد این مسأله را رد کرد و گفت: «او یک سال تمام با بیماری سرطان روده مبارزه کرد و بر بیماری اش غلبه کرد. علت اصلی مرگ او زخم ایجاد شده در اثر پلوروسکوپی روده و تبدیل آن به عفونت بود.»
کارو لوکاس یکسال با بیماری سرطان روده مبارزه کرد و بر بیماریاش غلبه کرد اما علت اصلی مرگ او زخم ایجاد شده در اثر عدم دقت کافی در انجام کولونوسکوپی روده و تبدیل آن به عفونت بود که باعث شد در غروب ۱۷ تیر ۱۳۸۹ برابر با ۸ ژوئیه ۲۰۱۰ در بیمارستان امام خمینی درگذرد. پیکر وی روز دوشنبه ۲۱ تیر در «آرامستان بوراستان» به خاک سپرده شد.
کارو لوکاس از اساتید محبوب دانشکده فنی دانشگاه تهران بود و در پی مرگ او، حدود هشتصد نفر از اساتید و دانشجویان فعلی و سابق این دانشگاه با انتشار بیانیهای به او ادای احترام کردند. در بخشهایی از این بیانیه آمده است:
«نام این استاد ارزشمند بیش از هر چیز برای ما تداعی کننده اخلاق والای انسانی، فروتنی مثال زدنی و مهربانی پدرانه اوست… در عرصه ی علمی، پروفسور کارو لوکاس استادی مبرز با ایدههای نو، مدرسی ژرف اندش و پژوهشگری شایسته و کمنظیر بود.»
نظرات دیگران
حسین فاتحی در کتاب اشک مرجانی غزل پیکره را خطاب به وی سروده است.
دانیل استون ابراز افسوس کرد که چرا فردی با ارزش مانند پروفسور لوکاس بر اثر بی دقتی بیمارستان در انجام وظایفش فوت کند.