اگر در شبکه سازی، یک معلم افسانهای وجود داشته باشد، آن فرد کسی نیست جز «رید هافمن». اگر قبلاً نام هافمن را نشنیدهاید کافی است سری به صفحهی About در سایت Linkedin بزنید. در نخستین خط توضیح جالبی وجود دارد: «لینکدین، در اتاق نشیمن خانهی رید هافمن، تأسیس شد و آغاز به کار کرد»
دنیای پردازش آنلاین: «رِید گَرت هافمن» (Reid Garrett Hoffman) در ۵ آگوست ۱۹۶۷ در پالوآلتوی کالیفرنیا به دنیا آمد ولی بهخاطر شغل پدر و مادرش که در برکلی وکیل بودند در آنجا بزرگ شد. او از دبستان تا دبیرستان در مدارس دولتی درس خواند. اما در دوران متوسطه احساس کرد مدرسهای نزدیکتر به خانه و البته با کلاسهای کمجمعیتتر میتواند در وضعیت تحصیلیاش مفید باشد؛ با پدر و مادرش صحبت کرد و مجابشان کرد در یک دبیرستان خصوصی نزدیک منزل ثبت نامش کنند.
اما کمی بعد تصمیمش را عوض کرد؛ این بار به نظرش دوری از خانواده و جدا زندگی کردن برایش بهتر بود. دوباره وارد چانهزنی با والدین شد تا او را به دبیرستان مشهور «پوتنی» در وِرمونت امریکا بفرستند.
این دبیرستان ویژگیهای منحصربهفردی داشت:
در آنجا علاوه بر دروس عادی، دانشآموزان را با حرفهها و مهارتهای مختلف آشنا میکردند، از ریاضیات و هنر تا کشاورزی و مکانیک. این مدرسه بالاخره او را به آرامش رساند؛ انگار که به مقصودش رسیده بود. بعد از دبیرستان به زادگاهش کالیفرنیا برگشت و برای ادامه تحصیل به دانشگاه بزرگ استنفورد رفت.
استنفورد برنامهی استعدادیابیای به نام «آموزش آزاد ساختیافته» داشت که بهنوعی راهنمای تحصیلی برای تازهواردها بهحساب میآمد.
بعد از شرکت در این برنامه به رید پیشنهاد شد که در رشتهی فلسفه تحصیل کند. اما علایق گوناگون او باعث میشد در انتخاب رشته مردد باشد؛ آخر سر یک مشاور تحصیلی کاربلد راهی جلوی پایش گذاشت:
تحصیل در رشتهی «سامانههای نمادین» (Symbolic Systems)؛ این رشته ملغمهای است از فلسفه، زبانشناسی، روانشناسی، ریاضیات، منطق و علم رایانه.
بالاخره ورود به این رشته رید را از سردرگمی رها کرد؛ در طول مطالعاتش کمکم به موضوع ارتباط ایدهها و تبادل اطلاعات علاقهمند شد.
دستاوردهای نظریهپردازان حوزهی رسانه، مانند «مارشال مک لوهان» (Marshall McLuhan) و «نیل پستمن» (Neil Postman) بهشدت رویش تأثیر گذاشت. مک لوهان در زمینهی تأثیر روشهای ارتباطی در حال تکامل روی افکار بشر تحقیق میکرد. عبارت مشهور «رسانه خودِ پیام است» بهنوعی نشانگر طرز تفکر این اندیشمند است.
پستمن هم در مشهورترین کتابش «سرگرم کردن خویشتن تا مرگ: گفتمان عمومی در عصر تجارت نمایشی» به این مقوله میپردازد که طبیعت بصری تلویزیون، ظرفیت همگانی برای پیگیری مباحث برهانی را از بین میبرد.
مطالعات هافمن او را به این نتیجه رساند که تغییرات گسترده بهزودی گسترهی رسانهها را چنان دگرگون میکند که حتی مک لوهان و پستمن هم پیشبینی نکردهاند. او نهفقط به چگونگی ارتباط اطلاعات بلکه وسیلهی ارتباط و چرایی آن هم توجه داشت. با همه این تفاسیر، هافمن در ۱۹۹۰ مدرک لیسانسش را در رشتهی سامانههای نمادین و علوم شناختی گرفت.
در دوران لیسانس آنقدر خوب بود که بورس ادامه تحصیل در دانشگاه آکسفورد را دریافت کرد. اصولاً هافمن انسان دغدغهمندی بود و آیندهی بشریت ذهنش را مشغول میکرد. هافمن در آکسفورد به مطالعهی نفوذ فلسفهی تحلیلی در کشورهای انگلیسیزبان پرداخت و تأثیر آن ها را بر ایدههای گوناگون از بُعد فرهنگی و تاریخی بررسی کرد.
تحقیقات و مطالعات گسترده، هافمن را به سمت مشاغلی چون نویسندگی، تدریس و روشنفکری اجتماعی سوق میداد؛ اما او دنبال تأثیرگذاری کلان در جامعه بود و به نظرش راه این اثربخشی از دانشگاه و کتاب و قلم نمیگذشت. فارغالتحصیل که شد به کالیفرنیا بازگشت و با دوستانی که در استنفورد داشت به دنبال شغلی در زمینهی فناوری رفت. بهطور موقت در بخش تجربهی کاربری (UX) شرکت اپل به عنوان سرپرست تولید، مشغول به کار شد.
در اپل که بود روی ایدهی اولین شبکهی اجتماعیاش eWorld کار کرد. هرچند این پروژه به سرانجام دلخواهش نرسید اما هافمن درک کرده بود که این حوزه، بالقوه آیندهدار است؛ بهخصوص که با نفوذ بیشتر اینترنت معتقد بود شبکههای اجتماعی حتماً روابط انسانی را تحت تأثیر قرار خواهند داد.
بههرحال او eWorld را در سال ۱۹۹۶ به AOL فروخت و همان سال از اپل خارج شد و سیر فناورانهاش را در «فوجیتسو» (Fujitsu) پی گرفت.
طولی نکشید که احساس کرد با از این شاخه به آن شاخه پریدن نتیجهی مورد نظرش را نخواهد گرفت. در ۱۹۹۷ بعد از سه سال حضور در صنعت، تصمیم گرفت شرکت خودش را راه بیندازد. نام آن را «سوشالنت» (SocialNet.com) گذاشت؛ میدانست که با سرمایهی کم امکان موفقیت خیلی کم است اما با این حال حاضر به خطر شد.
متوجه شده بود که شبکههای اجتماعی برای برقراری انواع روابط به درد میخورند حتی با هدف روابط کاری و تجاری. راهاندازی این شرکت برای او تجربهای گرانبها شد و بعداً در به ثمر رسیدن ایده اصلی و موفق هافمن موثر بود. در همان زمان دوست و همدانشگاهیاش «پیتر ثیل» (Peter Thiel) با او تماس گرفت و برای پیوستن به شرکتی نوپا دعوتش کرد.
شرکت ثیل در زمینهی پردازش تراکنش در اینترنت تمرکز داشت و از دل آن «پیپال» (PayPal) متولد شد.
هافمن در آنجا با افرادی مانند «ایلان ماسک» (Elon Musk) همکار شد؛ تجربهی سوشالنت به او کمک کرد به همراه ثیل، ماسک و دیگران تمرکز شرکت را از پردازش پرداختهای فرد به فرد، به پردازش پرداختهای مشتری به فروشنده معطوف کند.
تا سال ۲۰۰۰ میلادی دیگر برای هافمن محرز شده بود که سوشالنت او را به نیاتش نمیرساند؛ در همین حال نیاز به حضور تماموقت او در پیپال بیشتر شد. رید سوشالنت را رها کرد و همهی سرمایههای جذبشده را به پیپال برد و سمت معاونت اجرایی را همزمان با ریاست اجرایی شرکت بر عهده گرفت.
در ۲۰۰۲ شرکت eBay، پیپال را به مبلغ 1.5 میلیارد دلار خرید. سهم هافمن از این معامله دستش را باز کرد تا همزمان که روی ایدهی خودش کار میکند در شرکت های دیگر هم سرمایهگذاری کند.
تجارب پیپال و سوشالنت به او اهمیت هویت حرفهای افراد در اینترنت را بیشتر نمایان کرد. حالا آماده بود تا ایدهاش را دوباره امتحان کند.
در خانهی خود در همان سال ۲۰۰۲، «لینکدین» (LinkedIn) را راه انداخت و برای اردیبهشت ۲۰۰۳ وبگاهش را هم فعال کرد. در انتهای ماه اول عملیاتی شدن وبگاه، 4500 نفر عضو شبکهی لینکدین شدند. به این صورت بزرگترین شبکهی اجتماعی با محوریت کسبوکار فعالیت خود را آغاز کرد.
وقتی لینکدین در دست توسعه بود هافمن بهدقت فضای استارتاپی اطراف را رصد میکرد. او جزو اولین کسانی بود که متوجه فیسبوک و «فرندستر» (Friendster) شد و برای سرمایهگذاری سراغشان رفت.
ایده و برنامهی فیسبوک تحت تأثیرش قرار داد و با یک سرمایهگذاری قابل توجه روی آن موافقت کرد. به او پیشنهاد شد سمتی هم در فیسبوک به عهده بگیرد ولی از آنجا که تازه استارتاپ خودش را راه انداخته بود درست ندانست که مرکز توجهاش را تغییر دهد.
رید، «مارک زاکربرگ» (Mark Zuckerberg) را به دوست قدیمیاش ثیل معرفی کرد؛ ثیل هم به توصیهی هافمن با سرمایهگذاری روی فیسبوک ۵۰۰ میلیون دلار پول به آن تزریق کرد. به گفتهی هافمن این پرهزینهترین سرمایهگذاری او در طول زندگیاش بوده. این سرمایهگذاری در فیسبوک در کنار دیگر سرمایهگذاریها برای او آوردهی بسیار خوبی داشته است.
هافمن در طول سالیان در بیش از ۸۰ شرکت نوپای فناوری مانند Airbnb، Groupon، Zynga و Flickr سرمایهگذاری کرده است.
رید در ۲۰۱۰ به گروه سرمایهگذاری «شرکای گریلاک» (Greylock Partners) پیوست. تمرکز او در آنجا روی نرمافزارهای جدید، خدمات مصرفکننده در اینترنت، موبایل، گیمهای اجتماعی، فروشگاههای آنلاین، پرداختها و صدالبته شبکههای اجتماعی است.
بعد از اینکه شرکت لینکدین برای اولین بار در ۲۰۱۱ وارد بازار سرمایه شد، ارزش سهام هافمن از این شرکت، 2.34 میلیارد دلار برآورد شد و تا سال ۲۰۱۴ نیز دارایی شخصیاش به 4.5 میلیارد دلار رسید.
طبق آمارهای آن سال هر ثانیه دو نفر به شبکه لینکدین میپیوستند. هافمن در چهار سال اول، مدیر عاملی لینکدین را در دست داشت ولی بعداً ریاست هیأت مدیره را عهدهدار شد. او به جز عضویت در هیأت مدیره شرکت موزیلا (سازندهی مرورگر فایرفاکس) و شمار زیادی سازمان غیرانتفاعی، بنیانگذار FWD.us هم هست.
این سازمان در زمینهی تغییرات در قوانین مهاجرت و همچنین بهبود شرایط تحصیل در امریکا تلاش میکند.
او از سوی انجمن جهانی خیرین و شورای امور جهان به واسطهی خدماتش در زمینهی تأثیر فناوری در جوامع، تقدیر شده است. تا سال ۲۰۱۶ لینکدین عنوان بزرگترین شبکه اجتماعی حرفهای دنیا را با بیش از ۴۰۰ میلیون کاربر و ۲۰۰ کشور و منطقهی تحت پوشش، به خود اختصاص داد.
سرانجام در خرداد ۲۰۱۶ شرکت معظم مایکروسافت خبر تصاحب این شبکهی اجتماعی را اعلام کرد. این معامله 26.2 میلیارد دلار برای مایکروسافت خرج برداشت و به عنوان بزرگترین خرید در تاریخ این شرکت ثبت شد.
البته فرآیند ادغام کامل دو شرکت نیازمند گذراندن مراحل قانونی در سازمانهای تنظیم مقررات در ایالات متحده و چند کشور دیگر است.
پس از اعلام این خبر، ارزش سهام لینکدین، باز هم بالا رفت. طبق بیانیهی مشترک دو شرکت، رید هافمن به عنوان بزرگترین سهامدار لینکدین همچنان مدیریت این شبکهی اجتماعی را حفظ میکند؛ با این تفاوت که به جای پاسخگویی به هیأت مدیره باید گزارش کارش را به «ساتیا نادلا» (Satya Nadella) مدیر عامل مایکروسافت بدهد.
منبع: ماهنامه دنیای پردازش