ثریا دارابی، بانوی کارآفرین ایرانی الاصل در دهم سپتامبر ۱۹۸۳ و مصادف با ۱۹ شهریور ۱۳۶۲ در نیویورک ایالات متحده چشم به جهان گشود. پدرش ایرانی و مادرش اصلیتی فرانسوی دارد. ثریا دارابی مدتی به عنوان رهبر بخش محصول در drop.io کار کرده که یک سرویس مشارکت آنلاین و در حال حاضر متعلق به فیسبوک است. در سال 2009، او برنامهی Foodspotting را راهاندازی کرد که یک راهنمای محلی در حوزهی آشپزی است و از سوی اپل و مجلهی اینترنتی Wired به عنوان «اپلیکیشن برتر سال» اعلام شد
گوینده:نسترن نجاران
تهیه شده در استودیو Dp Magazine
دنیای پردازش آنلاین: دارابی مدرک تاریخ هنر خود را در سال 2005 از دانشگاه جورجتاون گرفت و بلافاصله بعد از فارغالتحصیلی، یکی از مدیران بازاریابی نیویورکتایمز شد. با 23 سال سن، دارابی اولین و جوانترین مدیر مشارکتهای دیجیتال و رسانههای اجتماعی در نیویورکتایمز بود و در این شغل، به توسعهی استراتژیهای مربوط به مدیران در رسانههای دیجیتال و اجتماعی میپرداخت. شاید به همین دلیل است که حالا او به عنوان یکی از پیشروان حوزهی دیجیتال در جهان پذیرفته شده است.
دارابی اطلاعات فوقالعادهای در زمینهی مصرفگرایی دیجیتال و استفاده از تکنولوژی به هدف ارتقای کارایی، اعتبار و رشد دارد.
استراتژیهایی که او برای دیجیتالی کردن نیویورکتایمز به کار بست هنوز هم در حال استفاده هستند و هنوز هم نتایج موفقیت آمیزی را نشان میدهند.
در سال 2014، دارابی به عنوان یکی از «رهبران جوان سازمان اقتصادی جهان» انتخاب شد و از آن زمان بارها به سخنرانی در این سازمان پرداخته است. مجلهی Fast Company نیز در شمارهای که به «خلاقترین افراد حوزهی تجارت» اختصاص یافته بود، تصویر دارابی را روی جلد خود قرار داد.
به پاس خدمات دارابی در حوزهی رسانههای نوین و کارآفرینی، تصویر او روی جلد مجلهی آنلاین Brandweek هم چاپ شده است.
در سال 2012، مجلهی Inc او را یکی از «30 مدیر برتر زیر 30 سال» در جهان اعلام کرد و مجددا در سال 2015، مجلهی Fortune او را یکی از «40 مدیر برتر زیر 40 سال» خواند. دارابی در هیأت مدیرهی دیجیتال جنرال الکتریک عضو بوده و در حوزهی استراتژیهای دیجیتالی-موبایلی-اجتماعی به مدیران شرکتهای مختلفی، از دیزنی گرفته تا تایم، مشاوره میدهد.
در حال حاضر ثریا دارابی بیشتر به سرمایهگذاری اولیه در شرکتهای رسانهای نوپا و مدرن که در حوزهی رسانهها فعال هستند، علاقه نشان میدهد.
سرمایهگذاری او اغلب به هدف کمک به شرکتهایی انجام میشود که در مراحل اولیهی طراحی و نوآوری قرار دارند و کمک خارجی میتواند شرایط را به نفع آن ها تغییر دهد. برخی از شرکتهایی که دارابی این نوع سرمایهگذاری را در آن ها انجام داده عبارتند از:
Contently، Reserve، GlamSquad، Casper، Brit & Co، Laxmi، Refresh و Hullabalu.
فعالیتها
در مدتی که دارابی مدیر مشارکتهای دیجیتال و رسانههای اجتماعی در نیویورکتایمز بود، باید جریان دایماً متغیر حوزهی تکنولوژی را از نزدیک دنبال میکرد و مطمئن میشد که سازمان او جایگاه برتر خود را در رسانههایی چون فیسبوک، یوتیوب و توئیتر حفظ میکند. در عین حال، او باید با استارتاپ های کوچک و بزرگ همکاری میکرد تا کمپینهای موفق تبلیغاتی به راه بیندازد.
دستاورد ثریا دارابی به عنوان یکی از مؤسسین Zady.com ترکیب تجارت الکترونیک، محتوای غنی رسانهای و ارائهی یک تجربهی خرید متفاوت و فوقالعاده به شکل کاملاً یکپارچه است. این وب سایت به کاربران خود نشان میدهد لباسهایشان چطور و به چه شکل تهیه میشوند – و در عین حال کالاهایی زیبا با کمترین تأثیر منفی روی محیطزیست را در کنار قیمتهای عالی و تولید سریع ارایه میدهد.
اما موفقیت چشمگیر او در فود اسپاتینگ رقم خورده است.
فود اسپاتینگ ایده ای است که توسط دوستان وی آلکسا و شوهرش در سفری که به ژاپن داشته اند به وجود آمد.
آلکسا یک توریست متعهد به اطرافش است که متوجه می شود مردم از غذای آن ها در سفرهایشان عکس می گیرند و پرسشی که در ذهن الکسا ایجاد می شود این است که این عکس ها نهایتاً از کجا سر در می آورند.
ولی الهام اصلی کسب وکار از آنجا به سراغش آمد که در بازگشت به سانفرانسیسکو، کلی عکس از غذاهای مختلف داشت که نمی توانست مشخصاً بگوید کجا این غذا را خورده است یا نامش چیست! بنابراین تصمیم گرفت کتابی گردآوری کند و تصاویر غذاها سر از آن کتاب درآوردند.
در آن زمان، ثریا که هنوز در مجله تایمز کار می کرد، بسیار از ایده این کسب وکار استقبال کرد، چون فکر می کرد این ایده سه چیز را همزمان در خود دارد: یک ماشین توصیه به مشتریان، نرم افزاری برای پیداکردن چیزهای جدید و یک فعالیت تعاملی بین کاربران! و البته غذا هم موضوعی بود که برای همه افراد جذاب بود.
ثریا به زودی متوجه شد که می توان گروه بزرگی از کاربران را حول این نرم افزار گردآوری کرد. ثریا کماکان مشاوره هایی به فود اسپاتینگ می داد و در حالی که از تایمز به Drop.io می رفت تا تجربیاتی در خصوص توسعه محصول بیندوزد، فود اسپاتینگ نرم افزار آیفون را در SXSW2010 در معرض نمایش عموم گذاشت.
ثریا کم کم حس کرد که می خواهد بیشتر درگیر این پروژه باشد، پس ملاقات هایی با تد و آلکسا ترتیب داد و اینها شرکتی را تأسیس کردند تا کار این نرم افزار را دنبال کند. اولین استخدام آن ها در سپتامبر ۲۰۱۰ بود. اما پیش از فود اسپاتینگ هزاران هزار سایت و برنامه برای توصیه ی رستوران ها به افراد وجود داشت، ولی فود اسپاتینگ اولین برنامه ای است که این قدر در جزئیات ریز می شود تا بتواند به شما پیشنهاد دهد حالا که در این رستوران هستید چه غذایی را امتحان کنید.
چه بخواهید در خیابان های ویتنام غذا بخورید چه در خیابان های دیگر فود اسپاتینگ در خدمت شماست. از طرفی ممکن است بسیاری از افراد پرمشغله حتی هفته ای سه بار در رستوران غذا بخورند، ولی به ندرت خطر سفارش دادن یک غذای جدید را به جان بخرند.
اما در آن سوی داستان ثریا در خانواده ای بزرگ شده که عاشق غذا بوده اند؛ مادربزرگش آشپز بوده و خاله اش خدمات غذای مجالس ارایه می داد.
او موفقیت های زنان دیگر همچون کاترینا فیک را می ستاید، به طوری که مشارکت های او در وبت سایت Flickr غیرقابل چشم پوشی است و می گوید تقریبا هر روز با یک زن کارآفرین ملاقات می کند که ایده ای در زمینه تغییر چشم انداز مدیا و تکنولوژی دارد.
ثریا همچنین در فود اسپاتینگ، همکاری با برنامه جهانی غذا را شروع کرده است. در این فراخوان که با درخواست هزینه یک برگر ۱۰دلارکه می تواند ۴۰ کودک را سیر کند منتشر شده است، همکاران او امیدوارند تا بتوانند با جمع آوری کمک های مردمی، برای ۱۰ هزار کودک غذا فراهم کنند.
ثریا در سال ۲۰۱۰ از سوی نشریه فست کمپانی به عنوانی یکی از افراد خلاق برتر معرفی شد. فود اسپاتینگ به سرعت موردتوجه نشریاتی مانند Fast، Mashable، Tech crunch CNN و The wall street Journal قرار گرفت.
در ۲۰۱۰ یکی از ۵۰ وب سایت برگزیده مجله تایم شد و به عنوان یک نرم افزار فوق العاده در سفر توسط Travel+Leisure Mag انتخاب شد.
او موفقیتش را مدیون گستره ارتباطی است که از ابتدای کار در فود اسپاتینگ با شرکت هایی همچون google، Facebook و Twitter داشته است.
اخیراًً فود اسپاتینگ با همکاری فیسبوک پروژه F8 را بنا نهاده که به کاربران اجازه می دهد از طریق فیسبوک هم اطلاعات مورد نظر خود را به اشتراک گذاشته و یا دریافت نمایند.
این پروژه توسط شخص مارک زاکربرگ معرفی شد.
ثریا نقشش را جوش دادن شرکت های برند فود اسپاتینگ با سایر برندها و ایجاد رابطه های همزیستی با سازمان هایی مانند Bravo، Travel Channel مجله New York و مجله Goutmet می داند.
بد نیست بدانید که حضور فود اسپاتینگ در نمایشگاه SXSW2010 به پشتیبانی مالی بلک بری انجام شد و اکنون آن ها در حال خلق نرم افزاری برای بلک بری هستند که بدون این همکاری و شراکت هیچ یک از این دو دستاورد برای محصول جالب آلکسا اتفاق نمی افتاد.
جای تعجب ندارد که Foodspotting با استقبال خوب مخاطبین روبه رو شد و در همان سال اول فعالیت در لیست 50 وبسایت برتر مجلهی تایم قرار گرفت و مجلهی Travel+Leisure هم آن را به عنوان یکی از برنامههای ضروری و فوقالعاده برای سفر انتخاب کرد.
زندگی روزمرهی ثریا دارابی از زبان خودش
روز من معمولاً ساعت 6 صبح شروع میشود. بعد از صبحانه، پیادهروی میکنم و تا ساعت 7 خودم را به باشگاه ورزشی میرسانم. صبحها معمولاً شمع روشن میکنم و ترجیح میدهم صبحهای آرامی داشته باشم. در حال حاضر تلاشم این است که بیشتر روی مدیتیشن وقت بگذارم و آرامش بیشتری را به زندگیم وارد کنم. دارابی می گوید:
«برنامهی کاری من از اولین جلسهی صبح شروع میشود که معمولاً ساعت 8:30 است. مثلا با موسس یک شرکت جلسه میگذارم تا در مورد پروژههای احتمالی با هم مشورت کنیم یا نیروهای مناسبی را به او معرفی میکنم. در چند سال گذشته، علاقهی من به سرمایهگذاری و حمایت از شرکتهای جدید افزایش یافته و تقریبا تمامی این شرکتها موفق ظاهر شدهاند. این حوزه نه فقط برای سرمایهگذاری، بلکه از لحاظ مشاوره در مورد بازاریابی و استراتژیهای رشد هم برای من جذاب است.
به عنوان مشاور، من نقش متخصص حوزهی هدف را بازی میکنم و در موارد مختلف به استارتاپها کمک میکنم.
وقتی تازه کار روی Zady را شروع کرده بودم، کار مشاوره و حمایت از استارتاپها را انجام میدادم. بعد تصمیم گرفتم برای مدتی تمام وقتم را صرف Zady کنم، چون مطمئن بودم که دانش کامل برای پیشبرد پروژهها را دارم و میتوانم به این فعالیت تازهی خود ثبات ببخشم. از طرفی، صرف وقت بیشتر از طرف من باعث شد که نیازی به استخدام افراد بیشتر نباشد و سال اول، تمام کارها را سه نفره انجام دادیم.مهمترین مسأله و مشکل من، مدیریت زمان است. تخمین زمان جابه جایی بین دو جلسه هیچوقت برایم آسان نبوده و همیشه یا زود میرسم یا دیر! منشی هم ندارم، چون تا به حال منشی خوبی پیدا نکردهام. چیزی که در مورد کارم دوست دارم این است که میتوانم به سفر بروم، با افراد فوقالعادهای آشنا شوم و با مدیرانی کار کنم که مصمم و بااراده هستند.
بهترین اتفاقی که میتواند برایم بیفتد، گرفتن یادداشت یک مدیر یا موسس است که در آن توضیح داده کاری که با هم دنبال میکردیم، به موفقیت رسیده است – مثلا موفق به استخدام فرد مناسب شده، یک سرمایهگذار پیدا کرده یا شاید فقط توانسته یک دفتر خوب برای کار پیدا کند. خبر گرفتن از این موفقیتهای کوچک هم برای من ارزشمند است.»