داستان شرکت «دي پي آر» از تيرماه 1369ه.ش (ماه جولاي 1990م.) آغاز شد. «داگ وودز»، «پيتر نوسلر» و «ران ديويدوسکي»، که سه حرف آغازين نام آنها يعني دي. پي. آر. بعدها تبديل به نام شرکت شد، يکي از سرنوشت سازترين تصميمهاي کاري عمر خويش را گرفته و شرکتشان را راهاندازي کردند
منصور کوباسی
دنیای پردازش آنلاین: سرمايهي آغازين مؤسسين DPR روي هم 750هزار دلار به اضافه عزمي راسخ بود.
با اين سرمايه و سلاح بود که اين سه متخصص عرصهي ساختوساز سفري آغاز نمودند که هدفش انجام کاري متفاوت در صنعتي بود که در برابر تغيير مقاومت نشان ميداد. «پيتر نوسلر» در اين باره ميگويد: «در آن زمان بيشتر مردم دربارهي ساختوساز و عمران به عنوان يک حرفه و تجارت صنعتي نگاه ميکردند، در حاليکه اينطور نيست و اينکار، حرفهاي خدماتي است.»
داگ وودز نيز در مورد آغاز فعاليت شرکت اينطور توضيح مي دهد:
«وقتي که ما در (DPR) شروع به کار کرديم، دوست داشتيم شرکتي مشتري محور باشيم. ما ابداً شرکتي سختگير با قراردادهايي غيرقابل تغيير نيستيم؛ ما در (DPR) در قراردادهاي خود فقط يک طرف کاريم و سعي ميکنيم اهل مذاکره باشيم و نظر مشتري خود را جلب کنيم.»
وودز اضافه ميکند: «براي اينکه به اين هدف خود برسيم، بايد کارمنداني شاد و مشتاق به کار داشته باشيم. اين چيزي است که هدف اوليهي ما در آغاز کار بود و همين ما را از همان ابتدا، نسبت به شرکتهاي ديگر متفاوت جلوه مي داد.»
«ران ديويدوسکي» نيز دربارهي آغاز به کار شرکت افزود:
«هدف مشخص ما، ساخت سازههاي ارزشمند و عالي بود و ارزشهاي اصلي کار ما که عبارت بودند از درستي و صداقت، لذت، يگانگي و حرکت رو به جلو، راه را براي ما آماده کردند تا بتوانيم همانطور که ميخواهيم کار کنيم، زندگي کنيم و بهجايي برسيم که در عرصهي کار نيز کاري متفاوت در صنعتي انجام دهيم که هيچگاه در درجهي نخست به دنبال درستي و صداقت و يکپارچگي و انجام درست امور نبوده است.»
سازههاي ارزشمند؛ در حال حاضر و هميشه
(DPR) سال اول کاري را با يازده کارمند حرفهاي آغاز و علاوه بر سه بنيانگذار اصلي، گروه ابتدايي آن عبارت بودند از:
سندي گريسون، ميشله ليوا، اريک لمب، پيتر سالواتي، جيم واشبورن، برد دس جاردين و جيم دولن.
هفت نفر از اين هشت نفر همچنان همراه شرکتاند. (DPR) نيز مانند هر پروژهي ديگري در چند سال به تکامل رسيد و با کاستيها و موفقيتهاي بسياري رشد کرد. حالا نزديک به قلب اصلي صنعت در هر شهري، نمايندهاي دارد و در سراسر امريکا به مشتريان خود خدمات ارايه ميدهد.
سرمايهي اين شرکت در کمتر از ده سال به يک بيليون دلار رسيد و از سال 1997 اين شرکت در ميان 50 شرکت برتر امريکا قرار گرفت.
سرمايهي اين شرکت در سال 2013 به 5/2 بيليون دلار رسيد.
داگ به پرسش موفقيتآميزترين لحظهي (DPR) به نظر شما کدام است اينطور پاسخ داد: «لحظاتي که براي (DPR) موفقيت به ارمغان آورده، بيشمار بودهاند، اما نميتوانم به لحظهاي خاص فکر کنم، چون هنوز داريم کار ميکنيم و کارمان به پايان نرسيده است. تا زماني که شرکت به جلو حرکت ميکند، فرصتهاي جديد نيز مدام پيش رو قرار دارند.»
وي اضافه کرد: « با اين حال، يکي از راههايي که از طريق آن ميزان موفقيت خود را ميسنجيم، اين است که به کارمندان خود اجازه نميدهيم سرخورده شوند و افراد داخل شرکت را مدام پويا و فعال نگه ميداريم.»
ماهيت وجودي (DPR) ساخت سازههاي جديد با تمرکز بر درستي، لذت، يگانگي و حرکت رو به جلوست و افراد کارشناس و دقيقي که مشغول به کارند، هميشه بنيان اصلي (DPR) خواهند بود.
پيتر در اين مورد افزود: «هر فردي، تجربهي خاص خود را از سر گذرانده و پس از آمدن به شرکت ما به تواناييهاي خود پي برده است. افراد بسياري، اينجا از کاري ساده شروع کردهاند و بهتدريج به عضوي دايمي از گروه مديريتي تبديل شدهاند.» اين نشاندهندهي موفقيت است، چراکه يکي از مفاهيم اصلي در ساخت يک شرکت تجاري اين است که در آن افراد، امکان رشد و پيشرفت داشته باشند.»
رابطهي پُر دوام و طولاني با مشتري
اولين قرارداد (DPR) که در حدود 5/4 ميليون دلار ارزش داشت، از آن شرکت آرگوسيستم در سانيويل کاليفرنيا بود که (DPR) از ميان چهار يا پنج شرکت انتخاب شد.
پيتر دربارهي روز قرارداد ميگويد: «آن روز را به خاطر دارم. پشت ميزم نشسته بودم که تماس گرفتند. پيش از آن چند کار مشاورهاي، تخميني، کارهاي ابتدايي و از اين قبيل انجام داده بوديم، اما اولين مشتري واقعي ما شرکت آرگو بود. روزهاي سختي بود و در آن روزها ياد گرفتيم که چهطور کنار هم زندگي کنيم، در حالي که وقتي پولي درنميآورديم، به شدت دچار اضطراب ميشديم.»
هدف مشخص ما، ساخت سازههای ارزشمند و عالی بود و ارزشهای اصلی کار ما که عبارت بودند از درستی و صداقت، لذت، یگانگی و حرکت رو به جلو، راه را برای ما آماده کردند تا بتوانیم همانطور که میخواهیم کار کنیم، زندگی کنیم و بهجایی برسیم که در عرصهی کار نیز کاری متفاوت در صنعتی انجام دهیم که هیچگاه در درجهی نخست به دنبال درستی و صداقت و یکپارچگی و انجام درست امور نبوده است
پيتر و داگ و ران، هر سه پروژهي آرگو را اولين کاري ميدانند که (DPR) را دچار تحول کرد. (DPR) در اين پروژه، اجراي بخش اصلي آسانسور و ساخت و اجراي سرويسهاي بهداشتي، تکميل لابي و سيستمهاي تهويهاي و برقي و الکتريکي ساختمان را بر عهده داشت.
داگ ميافزايد: «کمي بعد از آنکه شرکت شروع به کار کرد، دوران رکود وضعيت اقتصادي بسر رسيد و ديگر شبها هنگام خواب، خبري از فکر کردن به کار نبود؛ اما پيش از کار آرگو، شبها عرق سردي ميکردم و از خواب بيدار ميشدم و به اين فکر ميکردم که چهطور بايد پول مردم را بپردازيم. فراتر از اين موضوع، مردم به من و ران و پيتر اعتماد کرده بودند و من با خودم فکر ميکردم که اگر پنج سال ديگر به همين شکل ادامه دهيم، از پس کار برميآييم و ميتوانيم آن را به سرانجامي برسانيم.»
ايجاد شرکتي بزرگ و معتبر در عرصهي ساختوساز
نقطهي عطف تاريخچهي شرکت نشستي بود که اعضاي اوليهي شرکت در 1992 با جيم کالينز داشتند. جيم کالينز در آن زمان استاد دانشگاه استنفورد بود و اکنون مشاور و نويسندهي دو کتاب پُر فروش از شروع تا دوام و از خوب تا بينظير است. کالينز به اعضاي شرکت کمک کرد تا ارزشهاي اصلي و هدفهايش را بشناسند و آنها را به هم مربوط کرد. ارزشها و هدفهايي که تا امروز نيز ادامه يافته و شرکت را سرپا نگه داشتهاند.
پيتر اضافه ميکند: «در طول آن نشست، هدفمان مشخص شد و اولين مأموريت شرکت را براي خودمان روشن کرديم.»
داگ ادامه ميدهد: «اينکه بگوييم ميخواهيم تا سال 2000 يک شرکت بزرگ ساختماني باشيم، مثل اين بود که کودکي سه ساله بگويد که ميخواهم در ده سالگي از دانشگاه فارغالتحصيل شوم! ما هدف بزرگي داشتيم، ولي با توجه به افراد توانمندي که هر کدام در آن زمان در جايگاه درست خود در شرکت کار ميکردند، ميدانستيم که ميتوانيم به تمام اين هدفها برسيم.»
ران؛ نسبت به ساخت شرکتي بزرگ خوشبين بود. اين احساس او از شبکهاي ناشي ميشد که هر يک از آنها ساخته بودند. شبکهاي مبتني بر مجموعهاي از مهارتهاي فردي. وي ميگويد: «در روزهاي ابتدايي ما فقط سه تازه کار بوديم که شرکتي داير کرده و دغدغهي ساختوساز داشتيم.»
اين «سه تازه کار»، در اين سالها از يکديگر بسيار آموختند. داگ و ران ميگويند که صبر و حوصله را از پيتر ياد گرفتند و نيز از او آموختند که چهگونه آرام باشند و به ديگران گوش دهند و به آنها اجازه بدهند که خودشان مسايل پيش آمده را حل کنند. پيتر و داگ هم از ران شوخطبعي را ياد گرفتند. چيزي که در کنار اهميت حضور در عرصهي ساختوساز و نگهداشتن روابط، در روزهاي ابتدايي (DPR) بسيار مهم و بنيادي بود.
پيتر ميگويد: «روابط ران با بانک و بيمهها در مرحلهي ابتدايي کار واقعاً کمکرسان ما بود و بنيان مالي و توانايي لازم براي رقابت با شرکتهاي بزرگتر را براي ما فراهم ساخت.» داگ ترکيب «چشماندازي متهورانه» را ساخت. همانطور که پيتر و ران ميگويند، داگ کسي بود که به اين رويکرد اعتقاد داشت: «باورش کن تا به حقيقت بدلش کني» و البته از خودش بيشتر از ديگران انتظار داشت.
داگ هم بر اين باور است: «در هر کاري که انجام ميدهي بايد بهترين باشي.»
پيتر اضافه ميکند: «در طول آن نشست، هدفمان مشخص شد و اولين مأموريت شرکت را براي خودمان روشن کرديم.»
داگ ادامه ميدهد: «اينکه بگوييم ميخواهيم تا سال 2000 يک شرکت بزرگ ساختماني باشيم، مثل اين بود که کودکي سه ساله بگويد که ميخواهم در ده سالگي از دانشگاه فارغالتحصيل شوم! ما هدف بزرگي داشتيم، ولي با توجه به افراد توانمندي که هر کدام در آن زمان در جايگاه درست خود در شرکت کار ميکردند، ميدانستيم که ميتوانيم به تمام اين هدفها برسيم.»
ران؛ نسبت به ساخت شرکتي بزرگ خوشبين بود. اين احساس او از شبکهاي ناشي ميشد که هر يک از آنها ساخته بودند. شبکهاي مبتني بر مجموعهاي از مهارتهاي فردي.
وي ميگويد: «در روزهاي ابتدايي ما فقط سه تازه کار بوديم که شرکتي داير کرده و دغدغهي ساختوساز داشتيم.»
ما برند و نشانی خواهیم ساخت که تصویری باشد مثبت و قابل اعتماد به همان اندازه که نشان «دیزنی» مثبت و قابل اعتماد است و شرکت و افراد ما از جهت جنگندگی و پویایی با مایکروسافت و مایکروسیستم برابری خواهند داشت. ما جزیی ضروری و جداییناپذیر از جامعهی خود خواهیم شد
اين «سه تازه کار»، در اين سالها از يکديگر بسيار آموختند. داگ و ران ميگويند که صبر و حوصله را از پيتر ياد گرفتند و نيز از او آموختند که چهگونه آرام باشند و به ديگران گوش دهند و به آنها اجازه بدهند که خودشان مسايل پيش آمده را حل کنند. پيتر و داگ هم از ران شوخطبعي را ياد گرفتند. چيزي که در کنار اهميت حضور در عرصهي ساختوساز و نگهداشتن روابط، در روزهاي ابتدايي (DPR) بسيار مهم و بنيادي بود.
پيتر ميگويد: «روابط ران با بانک و بيمهها در مرحلهي ابتدايي کار واقعاً کمکرسان ما بود و بنيان مالي و توانايي لازم براي رقابت با شرکتهاي بزرگتر را براي ما فراهم ساخت.»
داگ ترکيب «چشماندازي متهورانه» را ساخت. همانطور که پيتر و ران ميگويند، داگ کسي بود که به اين رويکرد اعتقاد داشت: «باورش کن تا به حقيقت بدلش کني» و البته از خودش بيشتر از ديگران انتظار داشت.
داگ هم بر اين باور است: «در هر کاري که انجام ميدهي بايد بهترين باشي.» وي همچنين معتقد است: «کمتر از بهترين بودن، اصلاً کافي نيست.»
چرا (DPR)؟
برخي از کارکنان قديمي (DPR) در اين باره که چرا (DPR) را انتخاب کردند و در آن ماندند، اينگونه ميگويند:
جيم واشبورن: «من کار کردن با آدمهاي (DPR) را دوست دارم. (DPR) دوست دارد که کارکنانش، خودشان را از قيد و بند رها کنند و از قيد محدوديتهايي آزاد باشند که ممکن است به خاطر حضور شرکتهاي ديگر در آنها مانده باشند.»
ميشله ليوا: «به خاطر آدمهايش. مثل اين ميماند که خانوادهي بزرگي داري. از اينکه از روزهاي آغازين کار اينجا بودهام به خودم افتخار ميکنم و به خود ميبالم که در کاري مشارکت کردهام که ماندگار شد.»
سندي گريسون: «به خاطر آدمهايش و به خاطر انعطافپذيري شرکت و توانايياش در آزمودن چيزهاي تازه.»
شعار اصلي شرکت
ما شرکت سازندگان پروژههاي بزرگيم با گروهي بزرگ و روابطي سالم و ارزشهايي والا.
هدف و شعار اصلي ما نقطهي آغازي است که به ما کمک ميکند تا به روشني خودمان را تعريف کنيم و بدانيم که بهعنوان يک شرکت چه ميخواهيم. اين هدفها و ارزشها، محرک ما براي بهتر بودن و متفاوت بودناند و به ما اجازه ميدهند که محدودهي آزاديهاي خود را در عرصهي کارآفريني وسعت دهيم و به کارکنان شرکت اجازه بدهيم با ديدگاهها و سختکوشي خود چيزي متفاوت بسازند.
هدف: ما هستيم تا سازههاي باشکوه بسازيم.
ارزشهاي اصلي شرکت (DPR)
باورها و ارزشهاي بنيادي و غيرقابل جايگزين (DPR):
درستي و يکپارچگي
ما تمام کار را با بالاترين ميزان صداقت و انصاف انجام ميدهيم تا هميشه قابل اعتماد باشيم.
لذت
ما معتقديم که کار بايد مفرح و شاديبخش باشد؛ اگر از کارمان لذت نميبريم، پس حتماً قسمتي از کار را اشتباه انجام ميدهيم.
يگانگي
ما بايد از شرکتهاي ساختماني ديگر متفاوت و نيز بسيار پيشرفتهتر باشيم و براي همين تفاوت مقاومت ميکنيم.
حرکت رو به جلو
ما به خودتغييري مدام، روند اصلاحي هميشگي، آموختن و پيشرفت در استانداردها به سبب خود اينها و نه بيشتر اعتقاد داريم.
مأموريت ما
تبديل شدن به يکي از بهترين شرکتهاي عرصهي ساختو ساز تا سال 2030
تصويري از آينده
در بيست سال آينده، افراد شرکت ما به اندازهاي که افراد شرکت HP در 50 سال گذشته تأثيرگذار و پيشرو بودهاند، مؤثر و پيشرو خواهند بود.
اگر صحبت کيفيت و نوآوري باشد، ما در صنعت ساختمان همان کاري را خواهيم کرد که تويوتا در صنعت اتومبيلسازي کرد.
ما برند و نشاني خواهيم ساخت که تصويري باشد مثبت و قابل اعتماد به همان اندازه که نشان «ديزني» مثبت و قابل اعتماد است و شرکت و افراد ما از جهت جنگندگي و پويايي با مايکروسافت و مايکروسيستم برابري خواهند داشت. ما جزيي ضروري و جداييناپذير از جامعهي خود خواهيم شد.
سازههاي ما بينظيرند و درست همانند بسياري از شرکتهاي تحسين شده به بهترين بازگشت مالي و سود خواهيم رسيد. درستي و يکپارچگي بخشي از شعار اصلي(DPR) است و التزام ما به بالاترين درجهي صداقت و انصاف، بخشي از قواعد و قوانين جداييناپذير ماست.
افکار و تجربهي سه تن از اعضاي گروه مديريتي
پيتر سالواتي
با «پيتر سالواتي» Peter Salvati )) هر آنچه را که بخواهيد به دست ميآوريد!
پيتر مردي صادق است که موفقيت برايش به معناي رسيدن به ماندگاري است. او از سيزده سالگي ميدانست که ميخواهد به کار ساختوساز بپردازد.
براي وي هيچچيز به اين اندازه راضيکننده نيست که در پايان يک روز کاري به ديواري تکيه بزند که خودش در ساخت آن نقش داشته است.
اين شکل از موفقيت براي او قابل لمس و به اعتقادش نيز ماندگار است.
سالواتي، اکنون بيست وپنج سال تجربهاش را براي هدايت شعبهي آريزونا و کاليفرنيايجنوبي شرکت (DPR) به کار برده و يکي از مشاوران درخشان شرکت است. وي سخنگويي حرفهاي است و بهدرستي ميتواند فرهنگ و ارزشها را به شکلي مؤثر به هم پيوند بزند تا بتواند شکل کار (DPR) را خيلي مناسب براي مشتريان روشن کند.
به اعتقاد وي، موفقيت به معناي رسيدن به نتيجهي با دوام است. او ميگويد: «موفقيت فقط به معناي انجام يک کار نيست، بلکه به معناي آفريدن کاري ارزشمند و مؤثر است.»
جيم دولن
«جيم دولن» Jim Dolen)) با بيش از سيوسه سال تجربه، تمام رضايتش بسته به رشد و پيشرفت افرادي است که به شرکت ميپيوندند.
مثلاً مشاهدهي کساني که بلافاصله پس از دانشگاه به (DPR) آمدهاند و حالا در پستهاي مديريتي، کار ميکنند. جيم دولن اعتقاد دارد که ماندگاري افراد در شرکت و پيشرفت آنها به شکل مستقيمي با موفقيت (DPR) پيوند خورده است. جيم کارش را به عنوان يک نجار آغاز و در حال حاضر يکي از اعضاي ارشد شرکت است و در بخش فني ساختمان يکي از بهترينهاست.
وي به عنوان يکي از شش کارمند اوليهي (DPR) و يکي از مديران فعلي، نيروي انگيزشي شرکت محسوب ميشود و آموزش استعدادهاي شرکت را در زمينهي کاري بر عهده دارد و کارهاي اجرايي شرکت را نيز هدايت و در هدايت و خدماترساني به مشتريان، نيز فعال است.
درسي که او در اين سالها آموخته براي افراد بسياري ميتواند راهگشا باشد: «آدمهاي درستکار به چيزي که بايد ميرسند. فقط کافي است در انجام کار بهخوبي کساني باشيد که با آنها کار ميکنند.»
جورج پففر
هنگاميکه «جورج پففر» George Pfeffer)) در رشتهي مهندسي برق از دانشگاه براون فارغالتحصيل شد، صنعت ساختمان تنها کاري بود که به آن فکر ميکرد. او علاقهاي به کارهاي مديريتي و توليدي نداشت. تنها دغدغهاش تعامل با مردم و حل مشکلاتشان بود.
جورج هيچ تابستاني را بهخاطر نميآورد که در آن چکش به دست نشده باشد و همين او را به سازندهاي ذاتي تبديل کرد.
وي در طول بيست سال تجربهي زيادي در عرصهي ساختوساز کسب کرد. جورج در سال 1992 بهعنوان مهندس پروژه به (DPR) پيوست و در سال 1999 مدير شعبهي ردوود سيتي شد.
شعبهي ردوود سيتي بزرگترين دفتر (DPR) در هفت سال پيش از آن بود و براي هدايت آن، فردي خبره با کاري تمام وقت نياز بود.
در پايان سال 2005 مشتري قديمي (DPR) يعني شرکت جنتک ((Genentech، براي انجام پروژهي 000/450 مترمربعي به اين شرکت مراجعه کرد. توسعهي تجهيزات کارخانهاي که بايد در شانزده ماه پس از مزايده تکميل ميشد، پروژهاي بود که بسياري انجام آن را ناممکن ميدانستند.
جورج که هيچگاه در برابر چالشها کم نميآورد، تنها کسي بود که اين کار را پذيرفت و در طول پروژه در واکاويل کاليفرنيا اقامت کرد تا اين پروژه را با موفقيت به پايان برساند.
وي توانست توسعهي تجهيزات بزرگترين کارخانهي زيستفناوري کشت سلولي را دو هفته زودتر از برنامه و مطابق با بودجهي موجود به پايان برساند. پففر با آوازهاي که بهعنوان فردي خلاق و سازنده کسب کرده، بهتازگي عضو مديريتي (DPR) شده است.
وي ميکوشد تعادلي را بيابد که بتواند به مديريت راهبردي شرکت کمک کند؛ به شکلي که بتوان تمام وقت، چه در خانه و چه در شرکت، لذت برد.
براي جورج موفقيت مدام مطرح است. به اعتقاد او نميتوان در شک و ترديد پيشرفت کرد، بلکه قدمي کوچک رو به جلو بهتر از هرگز حرکت نکردن است. وي معتقد است که يک فرد بايد بتواند خودش را طي يک فرايند و در هر زماني، مدام اصلاح کند.
DPR Construction سانفرانسيسکو، کاليفرنيا
ساختمان DPR يک ساختمان هوشمند شگفت انگيز
در يک بيانيه مطبوعاتي در سال 2014 در مورد دفتر آتي شرکت DPR Construction در سانفرانسيسکو، مدير منطقه اي Mike Humphrey گفت که اين شرکت در حال بازسازي ساختمان است تا ويژگي هاي صرفه جويي در هزينه و سازگار با محيط زيست را در نظر بگيرد که به گواهي انرژي خالص صفر دست يابد. براي اين منظور آزمايشگاه (living lab) براي آزمايش جديدترين و هوشمندترين محصولات کم مصرف در بازار به وجود آمد. امروزه نه تنها اين ساختمان به عنوان انرژي خالص صفر دست يافته است، بلکه با قيمت کمتر از 200 دلار در هر فوت مربع کار مي کند.
DPR چگونه به اين شگفتي معماري دست پيدا کرد؟
در ساختمان هوشمند DPR Construction برق ساختمان يا استفاده از 300 پنل فتوولتائيک براي توليد سيستم انرژي تجديدپذير کار شده است.
سيستم مديريت ساختمان Honeywell را با فناوري Command Wall Touch پياده سازي کرد. از ديگر ويژگي هاي اين ساختمان هوشمند مي توان به سيستم گرمايش آب حرارتي خورشيدي روي پشت بام و مجموعه اي از ويژگيهاي سازگار با محيط زيست، اين شرکت همچنين پلتفرم نظارت بر عملکرد ساختمان LEED Dynamic Plaque را براي رديابي ميزان استفاده از منابع ساختمان و ساير معيارها به کار گرفته است.